بازاریابی در شرایط رکود و بحران اقتصادی
شرکتها در هر اقتصادی به سه دسته خدماتی، تولیدی و بازرگانی تقسیم میشوند که هر کدام با استراتژیهای متنوع، نقش مهمی در چرخه اقتصادی دارند. شرایط اقتصادی مانند چهار فصل سال (رونق، رکود، بحران و
مقدمه
در هر اقتصادی شرکت ها به سه دسته خدماتی، تولیدی و بازرگانی تقسیم بندی میشوند که هر کدام به نوبه خود به چرخه های اقتصادی جوامع مختلف کمک های شایان توجه ی مینمایند. هر شرکت در برهه های زمانی خاصی از استراتژی های متفاوتی استفاده مینماید تا چرخ های اقتصادی فعالیت خود را ادمه دهند، اما نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است، وضعیت اقتصادی بازارها و حوزه هایی که فعالیت های کسب و کارهای مختلف به آن محدود میشود که این وضعیت ممکن است در حالت های مختلف به صورت رکود، رونق و یا بحران ظاهر میشود که هر یک از آنها برنامه ریزی، تاکتیک و استراتژی خاصی را طلب میکند (خیاطی و بوداقی، 1395).
به عبارت دیگر میتوان گفت که هر اقتصادي، مراحل گوناگوني را در چرخه حيات خود تجربه خواهد كرد كه ركود، يكي از اين مراحل است. ركود وضعيتي است كه در آن توليد ناخالص داخلي و به تبع آن، ميزان رشد اقتصادي كشور، طي دوره اي چندساله كاهش مييابد. ركود هم تأثير كلاني بر اقتصاد كشورها دارد و هم تأثير خردی بر بنگاه هاي اقتصادي و به تبع آن، بر مصرف كنندگان ميگذارد. در دوران ركود، تقاضاي كل جامعه براي خريد محصولات و خدمات كاهش يافته و رفتار مصرف كنندگان تغيير ميكند (وارسته و همکاران، 1398). در واقع میتوان گفت که شرایط اقتصادی مانند یکسال دارای چهار فصل است. تابستان اقتصادی یا همان دوره رونق اقتصادی، پاییز اقتصادی یا همان دوره رکود اقتصادی، زمستان اقتصادی یا همان دوره بحران اقتصادی، بهار اقتصادی یا همان دوره بهبود اقتصادی. این چهار دوره اقتصادی مانند چهار فصل سال یکی پس از دیگری فرا میرسند و مدیران باید برای مواجهه با دوران های مختلف اقتصادی آماده بوده و استراتژی مناسب هر دوره را در زمان مواجهه بکار گیرند.
وقتی که یک رکود و به دنبال آن یک بحران در وضعیت اقتصادی بوجود میآید شركتها اقدام هاي متنوع و متعدد و گاه متضادي را براي مقابله با ركود و دستيابي به اهداف عملكردي خود به كار ميگيرند. اين اقدام ها، دامنه گستردهاي از مباحث بازاريابي را در بر ميگيرد و هر اقدام به يكي از ابعاد طراحي يا پياده سازي استراتژي مرتبط است. براي مثال، سرينيواسان و ليلين (2009) افزايش بودجه تبليغات ر ا عاملي مؤثر بر عملكرد فروش شركت میدانند، در حالي كه نتايج پژوهش هاي نيكل و همكاران (2013) گواه آناست كه دو اقدام بسيار مهم و اثربخش شركت ها در دوران ركود، تقويت ارتباط با مشتريان فعلي از طريق مديريت حسابهاي كليدي و انعطاف پذيري مالي در برابر مشتريان است و ارتباطات بازاريابي بر اثربخشي فروش شركتها در اين دوران نقش چنداني ندارد. ركود به دليل از بين بردن پيشبيني ها و پيشفرض ها و برهم زدن هدف گذاري شركتها، ميان مدیران استراتژیک بنگاه ها نوعی سردرگمی استراتژیک بوجود میآورد. با توجه به این موضوع که شرایط اقتصاد ایران با افت و خیزهای بسیار زیادی همراه هست هدف از طرح این موضوع در این مقاله، بررسی فعالیت های بازاریابی شرکت ها در دوران رکود و بحران و ارائه بینش هایی به مدیران سازمان ها و بازاریابی در جهت اتخاذ راه حلی مناسبی در این شرایط است.
دوران رکود، بحران، بهبود و رونق اقتصادی
اما قبل از بحث در مورد روشها و استراتژیهای مواجهه در دوران های اقتصادی رکود و بحران، لازم است در ابتدا شرایط و خصوصیات هر دوره به اختصار بررسی گردند.
دوره رکود
در دوره رکود، بیکاری افزایش مییابد و توان خرید مردم نیز کاهش. هرچند در این دوره تقاضا برای کالاهای عادی هنوز بالاست اما تقاضا برای کالاهای لوکس کم میشود. در این دوره سرمایه گذاری شرکتها برای توسعه واحدهای خود کاهش مییابد و کم کم پدیده مازاد کالا مشهود میشود. و این به این معناست که فروختن به آسانی قبل نیست و برخی شرکتها در حوزه فروش با مشکلاتی مواجه میشوند، به عبارت دیگر میتوان رکود را اینگونه تعریف کرد: پدیده کاهش تقاضا برای مواد خام، کالاها و خدمات (Shama, 1993)
دوره بحران
دوره بحران سخت ترین دوره اقتصادی است. در این دوره تقاضا برای کالاهای عادی و کالاهای لوکس به شدت کاهش مییابد. چرا که توان خرید مردم به شدت کاسته شده است و بیکاری به حداکثر خود رسیده است. فعالیت های توسعه ای شرکت ها متوقف شده و تقاضا برای کالاهای زیرساختی نیز با کاهشی شدید همراه میشود. به دلیل عرضه بیش از تقاضای کالاها بسیاری از شرکتها با مشکلات جدی مواجه میشوند و در این دوره است که برخی از شرکتها محکوم به فنا هستند.
دوره بهبود
در دوره بهبود وضعیت اشتغال به تدریج بهتر شده و توان خرید نیز افزایش مییابد. لذا مجدداً تقاضا برای کالاهای عادی و بعد برای کالاهای لوکس افزایش مییابد و شرکتها به فکر افزایش عرضه میافتند.
دوره رونق
جذابترین دوره اقتصادی برای کسب و کارهاست چرا که توان خرید مردم در این دوره در بالاترین حد است. لذا در این دوره تقاضا برای کالاهای عادی و کالاهای لوکس در حداکثر خود است. به تبع میزان عرضه این کالاها نیز در این دوره به بیشترین سطح خود میرسد. در دوره رونق اشتغال در بیشینه خود قرار دارد و ورود شرکتهای جدید به بازار به وفور به چشم میخورد. در عین حال سرمایه گذاری شرکتها برای توسعه واحدهای خود در این دوره بسیار زیاد است و به دلیل تقاضای زیادی که برای کالاهای زیرساختی مانند آهن و سیمان و انرژی وجود دارد قیمت این کالاها هم با افزایش همراه است (ماهنامه تدبیر، 252).
از آنجا که چالش های اصلی کسب و کارها در دوران های رکود و بحران شکل میگیرد، روش ها و استراتژی های مواجهه با دوران های رکود و بحران اقتصادی همیشه مدنظر بوده است. بیشتر شرکت های موفق در دوران رکود شرکت هایی هستند که نه تنها از هزینه های بازاریابی خود نمیکاهند بلکه با به کار بردن شیوه هایی هوشمندانه در بازاریابی، خود را با رفتار جدید مصرف کنندگان وفق میدهند.
تأثيرات ركود و بحران بر رفتار مشتریان و مصرف كنندگان در جامعه
شرایط رکود و بحران اقتصادی به گونه های است که پیرسی و همکاران، آن را به عنوان دوران صرفه جویی مینامند چرا که رفتار مصرف کنندگان در این دوران به شدت تغییر میکند (وارسته و همکاران، 1398). برای اینکه بدانیم رفتار مصرف کنندگان در این دوران چه تغییری میکند ابتدا باید به نوع شناسی مصرف کنندگان بپردازیم و تغییرات را در تیپ های مختلف مصرف کنندگان بررسی کنیم.
انواع تیپ مصرف کننده
قشر مرفه: همواره بهای کالاهایی را که میخرد، میپردازد. برای این قشر مهم نیست که بهای یک کالا چقدر گران شود یا چقدر ارزان. او به سبک زندگی و عکس العمل هایی که به این سبک زندگی وجود دارد عادت کرده که یا مجبور است و یا دوست دارد که این استایل را حفظ کند. پس در شرایط سخت اقتصادی، قشر مرفه همواره مصون میمانند و سبک زندگی خودشان را حفظ میکنند.
قشر متوسط: یا از طبقه پایین آمده و به این طبقه رسیده و یا از طبقه بالاتری به این طبقه افتاده و یا از ابتدا طبق درآمد و سبک زندگیش متعلق به این طبقه بوده است. این قشر رفتارهای عحیبی از خودشان نشان میدهند که باید مورد تحلیل قرار داد.
قشر کم درآمد: همواره بهدنبال کالای اقتصادی است. و بسته به در آمدش سعی میکند کالاهایی را خریداری کند که نیازش را برطرف میکند و به دنبال کالاهای لوکس و گران قیمت نیست چون اصلاً از عهده تهی هاش برنمیآید.
بررسی تیپهای مختلف مصرف کنندگان نشان میدهد که شرکتها باید از این پارادایم ذهنی دوری کنند که وقتی شرایط اقتصادی بد میشود فقط باید کالای ارزان تولید کنند. و شرکتها باید بر اساس نوع مخاطبان خود استراتژی های بازاریابی خود را شکل بدهند. در واقع در شرایط رکود و بحران، هیچ آسیبی به بخش مرفه وارد نمیشود و همیشه استایل خودش را حفظ میکند. بخش متوسط بسته به این دارد که آیا از بخش بالاتری به آنجا افتاده یا از بخش پایینتری پیشرفت کرده یا اساساً در همان بخش بوده. و قشر کم درآمد هم به مثابه بخش خودش رفتار میکند یعنی دنبال کالاهای اقتصادی می گردد.
بررسی ها نشان میدهد که در شرایط بحران و رکود اقتصادی، مشتریان هم از نظر اقتصادی و هم از نظر روانی تحت فشار قرار میگیرند. از دید کاتلر و کاسلیونه (2009)، مصرف کنندگان در دوران رکود و بحران، سه دسته رفتار از خود بروز میدهند که این رفتارها عبارتاند از:
- تمایل به سمت محصولات و برندهای ارزان قیمتتر
- کاهش و به تعویق انداختن کالاهای غیرضروری
- تمایل به کاهش هزینه های رفت و آمدها و خرید از عرضه کنندگان نزدیکتر
البته همانطور که گفته شد این رفتارها با توجه به نوع شناسی مصرف کنندگان و سطح رفاه آنها، متفاوت خواهد بود و مدیران بازاریابی باید با شناخت بیشتر مخاطبان خود، نسبت به فعالیت های بازاریابی، اقدامات مناسب را در محصولات، خدمات، پروموشنها و کانال های فروش خود برنامه ریزی کنند.
واکنش های رایج شرکتها در برابر رکود و بحران اقتصادی
بررسی بحران ها و رکودهای ایجاد شده در 25 سال گذشته نشان میدهد همراه با ایجاد بحران و رکود در اقتصاد، هزینه های محصولات و خدمات شرکتها بالا میرود و با بحران هایی مثل بالا رفتن قیمت محصولات، کاهش توان رقابت، بحران های مدیریتی و پرداخت حقوق و دستمزد و… روبرو میشوند که شرکتها به طرق مختلف در مقابل رکود و بحران تحت تأثیر قرار میگیرند. برخی از آنها فعالیت های خود را به حالت تعطیل در میآورند برخی دیگر به کاهش فعالیتها و تولیدات خود به دلیل کاهش تقاضا در بازار روی میآورند. (Zahir and Savi, 2004)
به طور کلی میتوان گفت که شرکتها در برابر بحران اقتصادی حداقل به یکی از طرق زیر واکنش نشان میدهند:
- به طور طبیعی کار خود را ادامه میدهند.
- قیمت خود را کاهش میدهند.
- هزینه های خود را کاهش میدهند.
ادامه فعالیت یا ایستایی/ اینرسی
شرکت هایی که به روش انفعالی در مقابله با رکود رفتار میکنند، نمیخواهند جلوی چالش های بازار را بگیرند و کاری در برابر آن انجام دهند. چنین رویکرد انفعالی در برابر فشارهای بحران اقتصادی خطرناک است و نشاندهنده بی علاقگی به بازارهای بیثبات متشکل از مشتریانی است که به احتمال زیاد به سمت رقبای با پیشنهادهای جالبتر و جذابتر گرایش پیدا میکنند.
کاهش قیمت ها
کاهش قیمت ها، راحتترین روش در کوتاه مدت برای به دست آوردن بازاری برای فروش است. این امر برای هر جهش سریع در فروش ضروری است.
کاهش هزینه ها
فشار اقتصادی شرکت ها را مجبور می کند که هزینه های خود را در سطح وسیعی کاهش دهند که این کاهش
هزینه نه تنها در موارد ملموس بلکه در موارد ناملموس مانند بازاریابی، آموزش و تحقیق و توسعه نیز وجود خواهد داشت. زمانی که اقتصاد در حالت رکود است خیلی از هزینه های کسب و کار مثل هزینه های ترفیع، فروش و تحقیقات بازار سریعاً کاهش مییابد، زیرا آنها منجر به نتایج فوری و ملموس نمیشوند. علاوهبر این، در بحران اقتصادی شرکتها بدون در نظر گرفتن شرایط آینده تمایل دارند قسمت هایی را که در کوتاه مدت به راحتی قابل حذف کردن هستند محدود کنند و با این کار بر نقدینگی خود بیفزایند (خیاطی و بوداقی، 1395).
بازاریابی در دوران رکود و بحران اقتصادی
هنگامی که اقتصاد در یک جامعه در شرایط رکود و در نتیجه بحران قرار میگیرد شرکتها اقدامات متفاوتی را برای خود تعریف میکنند. در اینباره، از نظر علمی نیز نظریه های متفاوت و گاهاَ متناقض وجود دارد. برای مثال از نظر کولچ و جوكز، شرکتها بايد هزينه ها را در این دوران کاهش بدهند و براي سلامت برند از فروش كوتاه مدت در مقابل سرمايه گذاري بلندمدت چشم پوشي کنند.
همچنین بررسی ها نشان میدهد که شرکت هایی که در دوران رکود و بحران، هزینه های بازاریابی خود را کاهش نمیدهند نه تنها سودآوری کمتری نسبت به بقیه شرکت ها ندارند بلکه بعد از رکود نیز با سرعت بیشتری رشد میکنند (وارسته و همکاران، 1398).
از نظر برخی از محققان، موضوع دیگری که در دوران رکود و بحران میتواند بهعنوان یک عامل مؤثر عمل نماید جابجایی هزینه ها و فعالیت های بازاریابی از فعالیت های سنتی به سمت فعالیت های دیجیتال و مجازی است.
در واقع میتوان گفت که در دوران رکود و بحران، با توجه به تغییرات رفتاری، اجتماعی و ارتباطی مشتریان و مصرف کنندگان در سطح جامعه، یک افت محسوسی در تأثیرگذاری روشهای تبلیغات سنتی قابل پیشبینی است. همچنین توجه بیشتر به نیازها و خواسته های مشتریان در این دوران از اولویت بیشتری برخوردار میگردد طبیعی است شرکتها در این دوران باید حساسیت بیشتری نسبت به صدای مشتریان داشته باشند در واقع، شرکت باید استراتژی خود را به شنونده فعال بودن تغییر بدهد و با ابزارهای مختلف به خواستههای مشتریان توجه نماید تا بتواند خیلی سریع تغییرات لازم را داشته باشد.
همانطور که گفته شد برای اقدامات شرکتها در دوران بحران نظریات متفاوت و متناقضی ارائه شده است و در کل نمی توان یک نسخه واحد و مشخصی برای فعالیتهای شرکتها در این دوران ارائه داد. با بررسی ادبیات این موضوع، جمع بندی نظریات و همچنین تجارب مختلف در این زمینه میتوان راه کارهای کلان زیر را در این حوزه ارائه داد:
- تمرکز بر روی استراتژی های شرکت
- تحلیل بهتر اطلاعات بازار
- انطباق با محیط متغیر اقتصادی
- تمرکز بر توسعه ارتباطات بازاریابی
- بهبود بازاریابی مبتنی بر ارزش
در این بخش هر کدام از موارد ارائه شده به صورت خلاصه مورد بررسی قرار میگیرند:
تمرکز بر روی استراتژی های شرکت
یکی از عوامل مهم در دوران بحران در جهت حفظ کسب و کارها و کارآمد بودن، داشتن تمرکز کامل در استراتژی های شرکت است. واقعیت این است که شرکتها در زمان های عادی نمیتوانند در استراتژی های تدوین شده تمرکز لازم را داشته باشند و به جهت مشاهده مسیرهای مختلف جهت رشد و توسعه بخصوص در دوران رشد، این عدم ترکز بیشتر میشود. دوران بحران، فرصتی را ایجاد میکند که سازمانها به دلیل محدود شدن مسیرهای توسعه، بر استراتژی های تدوین شده خود تمرکز داشته باشند. در واقع، شرکت باید در این دوران بر روی مسیرهای طی شده گذشته تمرکز داشته باشد و خیلی به سمت مسیرهای توسعه ای از نظر بازار و محصول تمایل نداشته باشد. در این دوران باید شرکت بر روی موضوعاتی که از قبل سرمایه گذاری کرده تمرکز داشته و موضوعات جدید را در دستور کار قرار ندهد.
وقتی شرکت در دوران بحران به سمت موضوعات جدید حرکت میکند در واقع با دو چالش روبرو میشود: موضوع اول اینکه شناختی نسبت به موضوع جدید ندارد دوم اینکه موضوع جدید را در شرایط بحران نمیشناسد. اگر شرکت تمایل به توسعه در دوران بحران را دارد بایستی بیشتر به سمت موضوعات مطالعاتی و تحقیقی برود تا بتواند با استفاده از این اطلاعات در دوران بعد از بحران، فعالیت های توسعه ای خود را از سر بگیرد.
تحلیل بیشتر و مفصل تر از اطلاعات بازار
تحلیل بازار در واقع ارزیابی کمی و کیفی یک بازار به صورت کلان و یا خرد است. در دوران بحران و رکود، جمع آوری اطلاعات بازار، تحلیل کردن آنها، رصد کامل رقبا، مشتریان و وضعیت کلان اقتصادی به دلیل تأثیر آنها بر روی تصمیم گیری های کلان سازمانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار میگردد در این دوران اطلاعات زیر بایستی به صورت مداوم جمع آوری و تحلیل گردد:
- بررسی فرصتها و تهدیدات بوجود آمده
- شناسایی دیدگاه های مشتریان و مصرف کنندگان در سازمان در رابطه با خرید محصولات و خدمات
- رصد کامل رقبا و سایر سازمانها
در شرایط بحران به دلیل وجود تغییرات سریع و کوتاه، همه چیز در حال تغییر است و بررسیهای بازار بایستی در دوره های کوتاه مدت تر و با تعداد بالا صورت پذیرد و تحلیل نیز هماهنگ با اطلاعات جمع شده انجام بگیرد. در این دوران موضوعات تاکتیکی نسبت به موضوعات کلان، از اهمیت بیشتری برخوردار میشوند در این دوران سازمان باید با تشکیل تیم های بحران و تحلیل سریع اطلاعات جمع آوری شده تصمیمات بسیار سریعی بگیرد و این تصمیمات در کل سازمان جاری شود. در واقع در این دوران کل زنجیرهی تأمین باید درگیر موضوعات تصمیم گیری بر اساس اطلاعات بدست آمده و شرایط بوجود آمده بشوند.
انطباق با محیط متغیر اقتصادی
در دوران بحران موضوع انطباق پذیری سازمان با محیط بیرون و به خصوص با متغیرهای اقتصادی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار میشوند. هيچ سازمان و بنگاه اقتصادی در خلأء فعاليت نميكند، همه سازمانها و بنگاه هاي اقتصادي همانند يك سيستم پويا و ارگانيك در داخل محيطي قرار دارند كه با ديگر اجزاء محيط در تعامل متقابل هستند بر همديگر تأثير گذاشته و از همديگر تأثير ميپذيرند. محيط یک سازمان در برگیرندهی مجموعه عوامليست كه تغييردر ويژگي هاي آنها در سازمان اثر گذاشته و همچنين تمام عواملي كه ويژگي هايشان بر اثر رفتار سازمان تغيير نمايند. محيط با اين عوامل محدوديت هايي را براي سازمان اعمال كرده و وادار به تدوين استراتژيها و رويه هاي نويني ميكند و متعاقباً مديريت مجبور به اعمال استراتژي هاي خاصي در دورانهای خاص مثل بحرانهای اقتصادی و رکودها مینماید.
مديران سازمانها براي مواجه با حالت عدم اطمينان محيطي ميتواند دو استراتژي امنيتي در پيش بگيرد:
- ايمن سازي، مصونسازي يا واكسينه كردن سازمان و جلوگيري از وقفه در عمليات داخلي جاري سازمان در اثر فشارهاي محيطي نظير كمبود مواد اوليه، نيروي كار و… ميباشد. مدير با اتخاذ اين استراتژي عملاً به تقويت و بهبود شيوههاي داخل سازماني براي مواجه با ناملايمات محيطي ميپردازد و سازمان را جهت انطباق خود با شرايط تحميلي محيط آماده ميكند.
- استراتژي ديگري كه مدير جهت مواجهه با شرايط عدم اطمينان محيطي ميتواند اتخاذ كند، مرزباني است . مرزباني به معني پايش مداوم محيط و انتقال اطلاعات درست و مورد نياز مديران جهت تصميم گيري صحيح ميباشد.
برای مثال میتوان گفت که با تغییر در محیط اقتصادی، محیط تولید نیز دچار تغییرات اساسی خواهد شد با بالا رفتن حقوق ها، هزینه مواد اولیه، و سایر هزینه ها، قیمتهای تمام شده بالا میروند و در نتیجه به قیمت مصرفی محصولات نیز تأثیر خواهد گذاشت که در این حالت سازمان بایستی به سمت کاهش هزینه ها از طرق مختلف از جمله نگهداری نیروهایی که هزینه کمتری برای سازمان دارد حرکت کند و توسعه نیروی انسانی نمیتواند در اولویت قرار بگیرد.
تمرکز بر توسعه ارتباطات بازاریابی
وقتی از ارتباطات بازاریابی صحبت میشود در واقع هدف هر نوع استفادهی آگاهانه از ابزارهای بازاریابی به منظور ارسال بهتر و دقیقتر پیامهای کسب و کار برای مشتریان و دریافت بهتر بازخوردهای آنان است این ارتباطات در دوران بحران و رکود از اهمیت بسیار بالایی برخوردار میشود تا بر اساس این ارتباطات بهتر بتوان نیازها و دغدغه های مصرف کنندگان را درک کرد. در این دوران شرکتها باید از تمامی ابزارهای ممکن و مناسب در جهت بهبود ارتباطات خود بر اساس سناریوهای تعیین شده استفاده نمایند تا بتوانند مشتریان را تحت تأثیر قرار بدهند.
برخی از اقداماتی که برندها در این دوران میتوانند انجام بدهند شامل موارد زیر است:
- بسته به این موضوع که شرکت در چه صنعتی فعالیت میکند مشتریان و مصرف کنندگان آن نگرانی های خاص خودشان را در رابطه با محصول و یا خدمت مدنظر در شرایط بحران دارند. یکی از مهمترین فعالیتهایی که در بخش بازاریابی و فروش و یا کمیته بحران سازمان بایستی صورت بگیرد این موضوع است که بفهمیم چه عواملی باعث شده است که مشتری نتواند محصول شما را بخرد؟ چه نگرانی هایی دارد؟ آیا مشتری نگران نحوه پرداختها است؟ بعد از شناسایی این موضوعات حساسیت زا در مشتریان و یا مصرفکنندگان، بایستی راه حل مناسب برای رفع این نگرانی در قالب خدمات مختلف ارائه گردد.
- طبیعی است شرکتها در این شرایط باید حساسیت بیشتری نسبت به صدای مشتریان داشته باشند در واقع، شرکت باید استراتژی خود را بهشنونده فعال بودن تغییر بدهد و با ابزارهای مختلف به خواستههای مشتریان توجه نماید تا بتواند خیلی سریع تغیرات لازم را داشته باشد. به نظر میرسد که در این برهه از زمان، شرکتها برای دریافت اطلاعات منسجم، نیاز به این دارند که یک پروتکل یا پرسش نامه ای را تدوین کنند تا بر اساس آن اطلاعات لازم را از مشتریان و یا مصرف کنندگان دریافت نمایند.
بهبود بازاریابی مبتنی بر ارزش
شرکتهای موفق، در دوران بحران و رکود، فعالیت مارکتینگ خود را رها نمیکنند، بلکه خود را با این شرایط وفق میدهند. در این دوران شرکتها بایستی با فعالیتهای خود، ارزش پیشنهاداتشان را افزایش دهند. هر چه قیمت محصول بیشتر باشد، اهمیت افزایش ارزش پیشنهاد بازاریابی هم بیشتر میشود. به عنوان مثال، جنرال الکتریک در بحران اقتصادی، شعار و برنامه تبلیغاتی ماشینهای لباسشویی ۳۵۰۰ دلاری پروفایل خود را کاملاً تغییر داد و بر مزایای عملی این محصول تمرکز کرد: این ماشین لباسشویی، پودرشوینده، آب و برق بسیار کمتری مصرف میکند و مشتریان میتوانند با کاهش هزینه های شست و شوی لباسهایشان، پول پسانداز شده را خرج فعالیتهای دیگری کنند. علاوهبر این، شرکتها باید سیستم قیمتگذاری خود را بهطور مستمر بازبینی کنند تا از ناکارآمد شدن آن و عدم انعکاس ارزش واقعی محصولاتشان جلوگیری کنند.
در کنار این کارها، شرکتها باید بتواند با استفاده از ارتباطات بازاریابی، ارزش واقعی سایر محصولات و نام های تجاری خود را به مشتریان هدف گوشزد و آنها را قانع کند که خرید و مصرف این محصولات و نامهای تجاری، همچنان به صرفه است.