فرآیند شکل‌گیری صنایع و سازمان‌ها و توسعه نگرش استراتژیک و سیستمی

نویسنده :
مدیران بیست‌ویک
تاریخ انتشار :
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها :
business-growth_53876-119982

در این مقاله، به بررسی مراحل توسعه صنعتی در آمریکا و غرب پرداخته می‌شود و سپس مراحل مشابه در ایران مورد بررسی قرار می‌گیرد. همچنین، موضوعات مربوط به سازمان، سیستم، نگرش استراتژیک و تفکر سیستمی

(مروری بر مراحل شکل گیری صنایع و سازمان ها در دنیا و ایران )

 

مقدمه

در این مقاله، به منظور شناخت بیشتر نسبت به روند شکل گیری صنایع و سازمان ها، ابتدا به بررسی مراحل توسعه صنعتی در آمریکا و غرب پرداخته می شود و مشخصا مراحل این توسعه مطرح می گردد و سپس با توجه به ادبیات موجود، به بررسی مراحل توسعه صنعت و سازمانها در ایران پرداخته می شود در ادامه و به منظور تکمیل تر شدن دیدگاه افراد نسبت به صنعت و سازمان، موضوعات مربوط به سازمان، سیستم، نگرش (تفکر) استراتژیک و تفکر سیستمی مورد بررسی قرار می گیرند.

مراحل توسعه‌ی صنعتی در آمریکا و غرب

بعد از قرون شانزده و هفدهم میلادی، تحولات فکرى ژرف و عميقى در جوامع غربى پديد آمدند و شيرازه بافت کهن فکرى که در اثر نهضت‌هاى علمي، ادبى و جنبش‌هاى اجتماعى در جوامع غربى نظير انقلاب کبير فرانسه و انقلاب صنعتى انگلستان به‌وجود آمده بود، با قدرتى شگرف کشورهاى غربى را در راستاى تمدن نوين صنعتى به جلو راندند. شکل‌گيرى دولت‌هاى متمرکز در جوامع غربي، در کنار قدرتمندى اقتصادى آنان به‌ويژه در قرون 18 و ۱9 ميلادي موجبات لازم براى گسترش سازمان‌هاى نظامى را بصورت همه‌جانبه فراهم آورد.

دولت‌هاى ملي، به‌تدريج و بنا به ضرورت، داراى وظايف مختلفى گردیدند، نظير دفاع از امنيت کشورها، تأمين نيازمندى‌هاى رو به گسترش مردم (مانند خوراک، پوشاک، حفظ بهداشت و توسعه آموزش و پرورش و…) و اين خود در عين گسترش دامنه فعاليت سازمان‌هاى گوناگون، نظام مديريت اين جوامع را نيز از هرباره متحول نمود.

انقلاب های اجتماعى و علمي-صنعتى در جوامع غربي، دو گرايش عمده در اين کشورها به‌وجود آوردند: اول گرايش مساوات طلبى و عدالت‌خواهى که از شعارهاى اصلى انقلاب کبير فرانسه بود و دوم شکل‌گيرى نهادهاى علمي-صنعتى که از تحولات صنعتى انگلستان و ديگر کشورها مايه مى‌گرفت.

گرايش به تحقق عدالت اجتماعى که ضرورت بهره‌گيرى همگان از امکان جوامع صنعتى (از قبيل کار و مزد متناسب، بهداشت، آموزش و پرورش) را مطمح نظر داشت موجب شکل‌گيرى سازمان‌هاى سياسي، اجتماعى و به‌ويژه سنديکاها و اتحاديه‌ها کارگرى شد که مدافع منافع کارگران صنعتى (پرولتارياى صنعتي) در برابر سوداگران و صاحبان کارخانه‌ها و مؤسسات توليدى و صنعتى بودند.

موازى با اين پديده و به دليل ارتقاء سطح دانش و معرفت عمومى مردم کشورهاى صنعتى غرب، رشد اقتصادى نسبى عدالت اجتماعى در اين جوامع، سازمان‌هاى علمي، پژوهشى و مؤسسات صنعتى پديد آمدند و راه رشد و گسترش سريع را پيمودند.

مجموعه پديده‌هاى يادشده شرايط لازم براى گسترش فرهنگ و علم را همه‌‌جانبه مهيا نمود و با نفوذ ماشين در عرصه‌هاى مختلف فعاليت‌هاى توليدى و خدماتي، اسلوب‌هاى نوين علمى براى توليد انبوه، سازماندهي، هماهنگى و برنامه‌ریزى و هدايت و رهبرى مؤسسات مختلف به‌وجود آمدند. همه عوامل يادشده (با تأثير و تأثيرات متقابل) مفاهيم جديدى براى سازمان و روش‌هاى علمى گوناگونى در راستاى شکل‌گيرى علم نوين مديريت را پديد آوردند.

به‌منظور ترسيم سيماى روشن‌‌ترى از تحولات مختلف فکري، علمي، اجتماعى کشورهاى غربي، که در نهايت شرايط لازم براى تدوين نظريه‌هاى مختلف سازمان و مديريت در اين کشورها را فراهم آورد، مراحل مهم ذيل را يادآورى مى‌نمايد:

 

  1. نظام سنتى پيشه‌ورى که در آن استاد و شاگرد همه مراحل توليد کالا را مشترکاً انجام مى‌دادند و مديريت و مالکيت توأم بود، به نظام مانوفاکتور که در آن تقسيم کار وجود داشته تبديل مى‌شود.
  2. ترقى علمى و فنى و اختراع ماشين و به‌کارگيرى آن در مؤسسات توليدى و تجاري، شرايط لازم براى تبديل نظام‌‌هاى مانوفاکتورى به سازمان‌هاى بزرگ (با گستردگى کمى و کيفى و توليد انبوه) را فراهم مى‌آوردند. (در اين‌گونه سازمان‌هاى بزرگ صنعتى و تجاري، بهره‌گيرى از روش‌هاى علمى در امر برنامه‌ريزي، سازماندهي، تقسيم کار و… متداول مى‌گردد.
  3. شرايط فوق و پيچيدگى و گستردگى عوامل مختلف در سازمان، امر مديريت را به‌عنوان ضرورتى تخصصى و علمى مطرح مى‌کند و مديريت و مالکيت از هم جدا شده و مديريت عمدتاً به‌دست افراد متخصص و کارشناس مى‌افتد و ‘نظام مديريت صنعتي’ تشکل مى‌يابد.
  4. به موازات پديده‌هاى ياد شده، مؤسسات کوچک توليدى و بازرگانى (به‌دليل سرمايه اندک، توليد کم، مديريت ضعيف و…) در برابر قدرت رو به رشد سازمان‌هاى بزرگ صنعتى و تجارى رو به نابودى مى‌روند.
  5. با پيدايش تحولات فکرى و اجتماعى و تراکم نيروى انسانى متخصص در سازمان‌ها، نظام تأمين اجتماعى گسترش مى‌يابد و جنبش‌هاى سياسى و کارگرى شکل مى‌گيرند.
  6. با شکل‌گيرى نهادهاى علمى و بهره‌گيرى از نتايج علوم و فنون، تئورى‌هاى سازمان و مديريت تدوين مى‌شود[1].

مراحل توسعه صنعتی در ایران

مرور تحولات نظري و تجربي مرتبط با صنعت و توسعه صنعتي بيا نگر آن است كه در ايران به لحاظ نظري مرتبط با صنعت و توسعه صنعتي، تحول خاصي كه به طور مؤثر بر ادبيات نظري و تجربي تأثيرگذار باشد، رخ نداده است و متون موجود چه در قالب تأليف و چه در قالب ترجمه، غالباً یا به تبیین اندیشه ها  و نظريات موجود در جهان پرداخته اند و يا از آن براي تحليل موقعيت و يا وضعيتي استفاده كرده اند، وليكن از شروع قرن سيزدهم به لحاظ تجربي تحولات گسترده اي در ايران پديدار گشته است كه مي توان آن را در سه مرحله اصلي به صورت زير تقسيم بندي نمود:

 

مرحله نخست: از شروع قرن سیزدهم هجری شمسی تا پایان سلسله قاجار: که در آن برخلاف كشورهاي پيشرو در  توسعه صنعتي به ويژه بريتانيا و فرانسه كه با پشت سر گذاردن دو انقلاب عظيم فكري و صنعتی ( رنسانس و انقلاب صنعتي) و اجتماعي ( انقلاب كبير فرانسه) زمينه هاي لازم براي شكل گيري چنين توسعه اي از درون ايجاد گرديده بود، و این در حالی بود كه همچنان حكمراني استبدادگونه، روابط توليد ارباب رعيتي، سكونت غالب جمعيت در روستاها و فقدان فرهنگ صنعتي شدن از ويژگي هاي ايران بود، صنايعي ماشيني به گونه اي وابسته و وارداتي از غرب و تحت نظارت مباشراني از آن وارد ايران شد وليكن اولا غالب آنها با شكست مواجه گردید و ثانیا حتی در مواردی که به شکست منجر نگردید، توسعه اي صنعتي به مفهوم فراگير آن كه بتواند بر ابعاد اجتماعي و اقتصادي جامعه اثر گذارد، صورت نپذيرفت.

مرحله دوم: از شروع سلسله پهلوي تا انقلاب اسلامي در ايران؛ كه اين دوره با روي كار آمدن پهلوي اول و شروع مدرنيزاسيون در ايران مقارن بود و در آن تحولات گسترده اي به ويژه در ارتباط با تشكيلات اداري و قانوني در ابعاد مختلف ازجمله در بعد توسعه صنعتي رخ داد؛ ليكن با شروع جنگ جهاني دوم ركود شديدي گريبان گير صاحبان صنايع شد آن ها را دچار بحران نمود. در دوران پهلوي دوم نيز روند مدرنيزاسيون مجدداً پيگيري گرديد و به ويژه با تشكيل سازمان برنامه وبودجه و تدوين دو برنامه عمراني 7 ساله و چهار برنامه عمراني 5 ساله، اقدامات مرتبط با توسعه صنعتي از سليقه اي بودن تا حدود زيادي خارج گرديد و در قالب برنامه اي مدون و علمي پيگيري شد وليكن غالب اين صنايع نيز همانند دوره نخست وارداتي بوده و اگرچه بر توسعه فضايي نيز اثر گذارد ولي همچنان اين اثرگذاري به گونه اي محدود بود و نتوانست توسعه صنعتي به مفهوم اصلي آن را براي كشور به بار آورد.

 

مرحله سوم : از انقلاب اسلامي سال 1357 تا عصر كنوني ؛ كه اگرچه با درهم ريختگي شديدي در عرصه صنعتي در ابتداي آن همراه بوده و در ادامه با رخ دادن جنگ در سال 1359 ، دولت به مداخله در عرصه صنعتي وادار گرديد، وليكن به تدريج با در دستور كار قرار گرفتن برنامه ها ي توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و همچنين اهميت يافتن اصل 44 قانون اساسي از يك سو و ناتواني دولت در مديريت مناسب صنايع از سوي ديگر، باعث شد تا گرايش هايي از طرف دولت به سمت خصوصي سازي هر چه بيشتر صنايع و درعين حال مبتني شدن صنايع بر اقتصاد دانش محور ، انعطاف پذير و قابل رقابت ايجاد گرديده و پيگيري اين موارد در دستور كار قرار گيرد. اما علي رغم وجود چنين برنامه هايي كه مبتني بر علم روز توسعه صنعتي است از يك سو و تلاش ها ي مكرر برای تهیه سند توسعه صنعتی از سوی دیگر ، کمتر تغییر محسوسی در عمل توسعه‌ی صنعتی پديدار گشته است و بر مبناي بسياري از گزارش ها، همچنان در عمل توسعه صنعتي به مفهوم اصلي آن ايجاد نگرديده است (شریف زادگان و نورایی، 1394)

 

سازمان

بعد از تشریح روند شکل گری سازمان ها در دنیا و ایران، در این بخش سعی می شود تا به تشریح سازمان پرداخته شود منظور از ورود به بخش سازمان در بخش معرفی صنعت مشاوره مدیریت، درک این موضوع است که سازمان پگونه عمل می کند و چه ارتباطی بین واحد ها و همچنین با محیط وجود دارد و در ادامه به بررسی این موضوع پرداخته می شود که آیا مدیران سازمان می دانند که درون سازمانشان چه خبر است و از طرف دیگر مشاوره مدیریت در این سازمان ها چگونه عمل خواهد کرد؟ مشاوران مدیریت در داخل سازمان چه جوری حل مساله خواهند کرد؟ با توجه به مباحثی که در بخش صنعت داشتیم همانطور که گفته شد در ایران و در بررسی تاریخچه صنعت، نکته ای که کاملا مشخص است این موضوع هست که تاریخچه صنعت در ایران بسیار کوتاه است و باتوجه به اینکه ایران کشوری صنعتی نیست و به عنوان کشوری فئودالی محسوب می شود و صنایعی که وارد ایران شدند با سرمایه گذاری شخصی افراد اتفاق افتاد و این صنایع وقتی وارد ایران شدند سازمانی که ساختار مشخصی داشته باشد و بتواند این صنایع را مدیریت کند وجود نداشت.

استفاده از رویکردهای تئوری پردازی مختلف روش بهتری برای ایجاد تصاویر بهتر از پدیده پیچیده سازمان می‌باشد. یکی از رسالت‌های اصلی آموزش دهندگان مدیریت، انجام تحقیقاتی است که دانش را از یک طرف به رشته علمی بیفزایند و از طرف دیگر آن را در عمل مدیریت به عنوان یک حرفه به کار گیرند. برای انجام این کار ما بایستی تحقیق خود را به گونه‌ای طراحی کنیم که درک مناسبی را از مسائل عملی در آن حرفه به دست دهند. ما بایستی مهارت‌های خود را در مورد توسعه تئوری‌های خوب پرورش داده به گونه‌ای که تحقیقات انجام گرفته دانش ما را در مورد رشته و حرفه افزایش دهند. تئوری خوب دانش ما را در مورد رشته علمی پیشرفت داده و تحقیقات را به سمت سوالات بنیادی سوق می‌دهد. تصور اینکه نگاه‌های جدیدتر، جایگزین نگاه‌های قدیمی‌تر می‌شوند، تصوری اشتباه است. در تئوری سازمانی، نگاه‌ها روی هم انباشته می‌شوند و در گذر زمان یكدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهند، چون تئوری پردازان سازمان، با گذشت زمان ایده‌های بیشتر و بیشتری را كه در این حوزه‌ی مطالعه ارائه می‌شود، می‌پذیرند.

ورود دانش نظری مدیریت به ایران با ترجمه کتاب های مدیریت آغاز شد و نکته ای که در این حوزه مطرح شد عدم بومی سازی این مطالب ترجمه شده برای سازمان های داخلی بود. ریشه­ مدیریت در ایران از نگرش علمی بوجود نیامده است، و چون ریشه نداشت، از یه نگرش کلاسیک هم شکل نگرفت، در واقع با ادامه ورود علوم مدیریت به ایران، مباحث مدیریت مجرد در داخل سازمان­ها مطرح شد. که باعث عدم جمع شدن این مباحث در کنار هم و شکل دادن یک موضوع واحد گردید. در واقع، سازمان­ها شکل می­گیرند بدون اینکه شاکله اصلی برای ایجاد یک سازمان مدرن و ساختار یافته را داشته باشند.

بر خلاف مراحل شکل گیری صنعت در ایران، شکل گیری صنایع و سازمان ها در آمریکا و غرب مراحلی را طی کرده است که این مراحل باعث نوعی بلوغ  همچنین بوجود آمدن اصولی سازمان ها شده است. اما با وجو این نیز، هنوز تعریف جامع و یکسانی از سازمان وجود ندارد. در واقع، معنای سازمان از جمله موضوعاتی است که نظریه‌پردازان مدیریت در مورد آن توافق چندانی ندارند و هر یک به گونه‌ای متفاوت سازمان را تعریف کرده‌اند.

انجام هر کاری و هر فعالیتی نیازمند تعیین یک سازمان و یک نظام برای به کار گیری عوامل و امکانات مورد نیاز آن به صورت کاراو موثر می باشد. خود واژه سازمان نشان دهنده‌ی سامانی است که در شکل دهی و برپایی آن بکار رفته است. در واقع می توان سازمان را دسته بندی و گروه بندی افراد و منابع در قالب های نظام یافته دانست، به گونه ای که تلاش های هماهنگ شده ی آن ها در یک محیط متغیر، به صورت وسیله ای برای نیل به هدف های سازمانی درآید. در کنار شکل دهی سازمان، ایجاد یک ساختار مشخص برای استفاده بهینه از منابع باید در اولویت اصلی مدیران و مالکان سازمان ها باشد که این ساختار دهی بر اساس الگوی مشخصی و در حهت رسیدن به اهداف سازمان چیده می شوند.

 

سیستم و نگرش سیستمی

هر سازمانی برای آن‌که بتواند مؤثرتر و کاراتر فعالیت کند، لازم است بر آن نوعی نگرش متفاوت از نگرش عادی حکم‌فرما باشد که ادراک کلی و همه‌جانبه و سیستماتیک از سازمان را فراهم آورد.این نوع دیدگاه را نگرش سیستمی در سازمان نامیده‌اند.

در تعریف سیستم می توان گفت که:

سیستم مجموعه ای از اجزاء به هم پیوسته است که به سمت هدفی خاص در حرکت است این تعریف یک تعریف کاملا رسمی و پذیرفته شده در دنیا است اما در تعریف دیگری که بیشتر جنبه هنری دارد می توان گفت که: سیستم یک مکاشفه نظم است با توجه به عوامل محیطی در نگرش سیستمی برخلاف نگرش صرفاً جزئی‌نگر و نگرش صرفاً کلی‌نگر، همه تبعات و اثرات حرکات و تصمیم‌ها در سازمان بررسی می‌شود. سازمان به مثابه یک سیستم یا نظام از اجزای مهمی تشکیل شده که هر یک از این اجزا از ساختار و یا کارکرد ویژه ای برخوردار است و به‌وسیله نظریه های سیستمی می توان اجزای ان را تغییر داد. به همین دلیل اساسی‌ترین بنیان در سازمان، افراد آن سازمان است که هر یک از آنها، از احساسات، تمایلات، شخصیت، انگیزه‌ها، صفات و ویژگی های متفاوتی برخوردارند و در حقیقت روح سازمان را تشکیل می دهند.

اما قبل از تشریح بیشتر سیستم و تفکر سیستمی در سازمان لازم است که به موضوع تفکر استراتژیک و یا نگرش استراتژیک در سازمان پرداخته شود زیر این نوع تفکر در سازمان اولی تر نسبت به تفکر سیستمی است و سیستم های یک سازمان بر اساس استراتژی های آن سازمان طراحی و تدوین می گردند.

از یک دیدگاه می توان گفت که:

تفکر استراتژیک، فرآیندی است که طی آن  مدیر یا رهبر می آموزد که چگونه آرمان تجاری خود را به وسیله کار گروهی و تفکر انتقادی تعریف نماید.

از یک دیدگاه دیگر نیز می توان تفکر استراتژیک را این گونه تعریف کرد که :

تفکر استراتژیک، ابزاری است که به مدیران کمک می کند تا پیشاپیش با تغییرات روبرو شده و برای ایجاد تحول،    برنامه ریزی نموده و فرصت های جدید را تجسم نمایند.

 

در نگرش یکپارچگی و یا کل نگری، سازمان ها دنبال دو موضوع کلان هستند:

  • اول اینکه: چه کاری باید انجام بدهند (استراتژی)
  • دوم اینکه: چگونه باید این کار را انجام دهند (سیستم ها)

در واقع می توان گفت که موضوع چگونه کار کردن در حوزه سیستم ها مطرح است که نیازمند یک مسیر سیستمی و دیتای استراتژیک است.

همانطور که گفته شد سیستم ها وابسته به استراتژی های یک سازمان هستند و استراتژی ها وابسته به اهداف و منابع سازمان. در واقع پالش بین اهداف و منابع هست که استراتژی های یک سازمان را مشخص می کند. در بحث منابع همواره موضوع 5M مطرح می گردد که شامل پول، مواد، منابع انسانی، زمان و تجهیزات می باشد که علاوه بر این یک موضوع دیگری به اسم ذهنیت و یا فرهنگ سازمانی نیز برای ایجاد مسیر استراتژیک در سازمان لازم است. بعد از اینکه در یک سازمان، تعریف و تبیین شد موضوعات مربوط به سیستم و تفکر سیستمی پیاده سازی می شود.

تفکر سیستمی یک نگرش است که در دنیای پیچیده، اهداف را وابسته به فرآیندها می بیند و نه وابسته به اتفاقات و تجارب.

در واقع می توان گفت که ارائه تصویر آرمانی از مجموعه، بدون بهره گیری از دید سیستمی منجر به ایجاد تصویری زیبا از آینده خواهد شد، بدون درک نیروهایی که برای رسیدن از وضعیت موجود به مطلوب باید بر آنها مسلط شوید.

 

 مهم‌ترین نکته ای که در نگاه به سیستمها همواره باید در خاطر داشته باشیم اینست که سیستم‏‌ها در دنیای واقعی کاملا در هم تنیده و یکپارچه هستند و آنچه ما بعنوان مرز یا اجزای‏ سیستم تعریف می کنم، صرفا مدل ساده شده‌ای از واقعیت است. این مدل ها به ما در شناخت بهتر اطرافمان کمک می کنند

هر سیستم دو مؤلفه اصلی تشکیل شده: اجزا و ارتباطات میان اجزا. این دو جنبه از سیستم در رویکرد سیستم باز مورد تاکید است. اجزای سیستم سازمان عبارت‌اند از فعالیت‌ها و رفتارها. و این اجزا به یکدیگر متصل هستند و بر روی هم تأثیر می‌گذارند. البته این وابستگی و اتصال اجزا به یکدیگر می‌تواند قوی یا ضعیف باشد. در یک سیستم مکانیکی، مثلاً موتور خودرو، حرکت یک جزء به طور جبری منجر به حرکت در اجزای دیگر می‌شود.

مثلاً تحریق بنزین در سیلندرها منجر به حرکت پیستون‌ها و در نهایت چرخ‌های خودرو می‌شود. ولی در سیستم های اجتماعی، مانند سازمان، این به هم پیوستگی اجزا چندان مستحکم و جبری نیست. دستور رئیس مبنی بر جلب رضایت مشتری ممکن از تأثیر چندانی بر رفتار کارکنان نداشته باشد.

نکته مهم دیگر در این تعریف باز بودن سیستم سازمانی و تأثیر پذیرفتن از محیط می‌باشد. هر سازمان در سیستم اجتماعی وسیع تر قرار گرفته و با سیستم های دیگر نیز در تعامل است. یک کارخانه تولید ماشین در سیستمی متشکل از تأمین‌کنندگان، خریداران، دولت، رقبا و … قرار گرفته و فعالیت این سیستم ها بر سازمان بسیار تأثیرگذار است. البته این تأثیرگذاری متقابل است و سازمان نیز بر محیط خود و سیستم های دیگر تأثیرگذار است.

 

رویکرد سیستمی روشی مناسب برای رویارویی با سخت‌ترین مسائل سازمان

بسیاری از مسائل و مشکلاتی که امروزه گریبان‌گیر سازمان‌ها شده‌اند، پیچیده هستند و عناصر متعدد و فراوانی در آن نقش دارند. رفع چنین مسائل و مشکلاتی به شدت سخت است و نتایج حاصل از راهکارهای مرسوم، معمولا به قدری ضعیف هستند که در حل اثربخش مسئله مانع ایجاد می‌کنند. یکی از مزایای مهم رویکرد سیستم محور در سازمان، توانایی مواجهه‌ی اثربخش با این دست از مسائل و ارتقای تفکرات به سطحی است که منجر به کسب نتایجی مطلوب حتی در شرایط پیچیده می‌شود.

 

“نگرش سیستمی به ما می‎گوید که برای فهمیدن مشکلات اساسی، لازم است به مسائلی فراتر از اشتباهات بخشی و واحدی بپردازیم. باید از وقایع و شخصیت‎ها و واحدهای سازمانی بالاتر برویم. باید به عمق و مجموعه ساختاری پی ببریم که رفتار و اعمال افراد و جهت‌گیری واحدها را شکل می‎دهد. نگرش ژرف و متفاوت این است که پی ببریم چگونه سیستم، خود به وجود آورنده رفتار خود است”

 

در یک نگاه دیگر، یک سیستم را می‌توان به یک زنجیر تشبیه نمود که اجزای آن همانند حلقه‌های زنجیر در کنار یکدیگر تشکیل یک سیستم را داده‌اند.  نقش فرآیندها در یک سازمان همانند حلقه‌های کوچکتری است که تشکیل یک حلقه بزرگتر را می‌دهند و بر کل سیستم تاثیر می‌گذارند.

ضعف در هر یک از فرآیندها باعث بروز ضعف در واحد مربوطه و در نهایت کل سیستم یک سازمان است لذا قطعا مسیر ارتقا و بهبود شرایط هر سازمانی، زمانی محقق می‌شود که کلیه اجزا سازمان به شکل متوازن و هماهنگ مراحل رشد و بلوغ خود را طی نمایند، زیرا بی شک حتی بزرگترین و ساختارمندترین سازمانها نیز، در حلقه‌های ضعیف خود، در نهایت دچار گسست و فروپاشی خواهند شد.

مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما دوستان عزیز هستیم





For security, use of Google's reCAPTCHA service is required which is subject to the Google Privacy Policy and Terms of Use.

مطالب مرتبط

businessman-shows-his-hands-hologram-human-resources-blurred-background_1035553-203

چارچوب مدیریت نوآوری

ai-technology-microchip-background-digital-transformation-concept_53876-124669

مقدمه‌ای بر هوش مصنوعی در سازمان (1)

male-hand-touching-service-concept_220873-7826

جبران خدمات

businessman-holding-gray-box-with-word-brand_882868-598

مقدمه‌ای بر مسئله تضعیف یا فرسودگی برندها

business-growth_53876-119982

نوآوری، پیرو بودن یا پیشرو بودن

double-exposure-business-partnership-handshake-modern-city-successful-business-greeting-agreement-after-perfect-deal_39665-134

مقاله­ی کاربرد مدیریت استراتژیک در صنعت ساختمان