رویه نویسی
مدرکگرایی و کمبود مهارت در میان فارغالتحصیلان منجر به فاصله بین دانشگاه و صنعت شده است؛ چرا که دانشگاهها مباحث تئوریک را آموزش میدهند، در حالی که صنعت به ترکیب دانش و مهارت نیاز دارد.
گردآوری و تدوین:
آدینه بخشنده: مشاور تخصصی حوزههای سیستم، استراتژی، تامین و برنامهریزی فروش
مقدمه
امروزه با توجه به اشاعهی دانشگاهها و مراکز علمی متعدد در کشور، مدرک گرایی رواج یافته و سالانه شاهد فارغ التحصیلی گروه عظیمی از جوانان تحصیلکرده هستیم که البته کمتر از مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار برخوردارند و این همان چالشی است که صاحب نظران از آن به عنوان فاصله بین صنعت و دانشگاه یاد میکنند. ریشهی این فاصله از آنجا ایجاد میشود که در کتابها و مباحث تئوریک علمی که در دانشگاه آموزش داده میشود، به روال منطقی موضوعات و روش بهینهی انجام کارها پرداخته میشود؛ حال آن که آنچه در بازار کار و صنعت مورد توجه است، “روال منطقیِ عملیاتی” اجرای کارهاست. فارغالتحصیلانی که از دانشگاه وارد صنعت میشوند، به صورت ذاتی به تصویر دانش میپردازند و تصور میکنند صرف بهکارگیری مباحث علمی در بازار، راهگشای حل مسائل سازمانهاست. در حالی که بومی نمودن دانش و تلفیق آن با مهارت است که به عنوان کلید طلایی و استراتژیک مواجهه با مسائل سازمانها قلمداد میشود.
خلق “ترکیب دانش و مهارت” کار سادهای نیست و نیازمند دارا بودن تخصصِ علمی در آن حوزهی خاص از بعد دانش، و همچنین دادهها و اطلاعات مکفی از بعد مهارت و تجربه است. به صورت کلی، ابعاد مختلف محدودیتهای ترکیب علم و تجربه، از چند منظر قابل بررسی است.
نخست این که با فرض مهیا بودن بستر دانشی، ممکن است دانش ضمنی، تجربه، و مهارت به سهولت در اختیار نباشد. به عنوان مثال، کسانی که میبایست به انتقال مهارت مبادرت ورزند، به واسطهی ترس از از دست دادن موقعیت و جایگزینی با افراد جدید، از به اشتراک گذاشتن تجربیاتی که اغلب از نتیجهی سالها فعالیت و آزمون و خطای آنها نشات گرفته است، سر باز میزنند.
دوم، با فرض این که دادههای مهارت نیز در اختیار باشد، ترکیب دانش و تجربه برای انتقال مفهوم، نیاز به کتابت دارد. مستندسازی و کتابت کردن، که در این مقاله تحت عنوان مهارت نوشتن[1] از آن یاد میکنیم، به عنوان یكی از مهارتهای ارتباطی گرچه ممكن است ساده به نظر برسد، اما مهارتی است كه نیازمند یادگیری و تمرین مداوم است.
از یک طرف، مهارت نوشتن، در عصر حاضر، جای خود را به سایر مهارتها از قبیل مهارت دیداری و شنیداری داده است که یکی از نمودهای این جایگزینی، کمیت و کیفیت تولیدات علمی (طرحها و مقالات پژوهشی) است. این موضوع، به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای توسعهی علمی در هر کشوری محسوب میشود. در حال حاضر، فاصلهی زیادی بین تولیدات علمی کشورمان با تعداد زیادی از کشورهای جهان وجود دارد و این در حالی است که بررسیهای انجامشده، کیفیت مقالات بینالمللی ایرانیان را از میانگین جهانی پایینتر میدانند. مقایسهی آمار درکشورهای مختلف نشان میدهد کشورهای توسعهیافته به طور متوسط 2 تا 3 درصد تولید ناخالص سرانهی خود را صرف پژوهش و مدون نمودن آن میکنند، در حالی که طی دههی اخیر، ایران تنها حدود 0.3 تا 0.4 درصد از تولیدات ناخالص داخلی خود را صرف پژوهش و تدوین کرده است. این بدان معناست که کشور ما، بیشتر مصرفکنندهی علم است تا تولیدکنندهی آن. این تغییر رویکرد، نه تنها در نوشتن مقالات علمی، بلکه حتی در تدوین داستانها و اشعار و سایر مکتوبات نیز به چشم میخورد.
با توجه به مثالهای بالا در خصوص کاهش تمایل و مهارت نگارش، مبرهن است که نه تنها دانش به قدر مطلوب تولید نمیشود، بلکه دانشهای بومی شده نیز در صنعت ایران به قدر کفایت وجود ندارد و عمدتاً به صورت ضمنی در اختیار افراد درگیر عملیات و اجرایی است.
از طرف دیگر، حتی اگر ترکیب دانش و تجربه به درستی صورت پذیرد و در عین حال مکتوب هم گردد، حال برای ارائه و انتقال مطلب، چالشهای زیادی پیشرو است.
اغلب افرادی که به ضرورت مکتوب نمودن مهارت برای تکمیل دانش و کاربردی نمودن آن در صنعت مورد فعالیت پی میبرند، ممکن است دچار این اشتباه شوند که موضوعات و فهم
خود را به همان زبان علمی موجود در کتب و مقالات، و با همان سطح از پیچیدگی و عمدتاً با ادبیات غامض به افراد منتقل کنند. کاتبین فرایندها که روش بهینهی انجام کارها را با ترکیب دانش و تجربه مدون مینمایند، معمولاً معرفت مخاطبین خود نسبت به دانش مورد استفاده را در نظر نمیگیرند؛ و زمانی که با ادبیات مغلق به تدوین میپردازند، آنچه که در واقع اتفاق میافتد، غیر قابل استفاده شدن مکتوبات است؛ چرا که زبان نگارش، برای افراد پای کار که قرار است روالها را عملیاتی نمایند، دشوار بوده و به مرور زمان یا به فراموشی سپرده میشود و یا افراد ترجیح میدهند بر اساس روالی که مدتهاست به آن عادت کردهاند، و فارغ از مکتوبات غیرقابل فهم، کارها را انجام دهند.
با توجه به تمام عارضههایی که در این مسیر ذکر شد، لزوم “تصویرسازیِ کلامیِ مهارت” در سازمانها به شدت احساس میشود. در این مقاله قصد داریم به نحوهی صحیح این تصویرسازی و نگارش آن بپردازیم.
مفهوم تصویرسازی مهارت و نگارش آن، دو بعد اصلی دارد؛ یک بعد، به چگونگی محتوا و ترتیب کنار هم قرار دادن مطالب میپردازد که طی مقالهی حاضر تحت عنوان “ملاحظات سیستمی نگارش” به آن پرداخته میشود، و یک بعد هم به نگارش سلیس و استفادهی درست از ادبیات فارسی اختصاص دارد که طی مقالهی فصلنامهی بعدی ارائه میگردد.
نگارش روش بهینهی انجام کارها در قالب فرایند مهندسی سیستم و زیر فرایند طراحی فیزیکی صورت میگیرد که در ادامه به تعریف آنها پرداخته میشود.
مطابق با ادبیات مهندسی سیستم مدیریت، به طراحی، استقرار، نگهداری، و بهبود سیستم مدیریت یک سازمان، مهندسی سیستم مدیریت گفته میشود.
طراحی سیستم مدیریت، عبارت است از علم و هنر ایجاد طرحِ کلی فرآیندهای سازمان بر اساس ماهیت سازمان (معماری)، تعیین تعاملات میان فرآیندها (طراحی منطقی)، و تعیین جزئیات فرآیندها و تدوین مستندات تشریح کنندهی آنها (طراحی فیزیکی). مطابق با زیرفرآیند طراحی فیزیکی سیستم مدیریت، مستندات سیستمی مورد نیاز جهت تشریح دقیق ارتباطات تعریفشده در زیرفرآیند طراحی منطقی، تدوین میشود. به عبارت دیگر، فاز طراحی فیزیکی، به تشریح و مستندسازی فرآیندها و تهیهی مستندات مورد نیاز در طراحی و پیادهسازی صحیح فرایندها اختصاص دارد.
ضروریات و خروجیهای طراحی سیستم مدیریت (شامل فازهای معماری، طراحی منطقی، و طراحی فیزیکی)، از طریق تهیهی مستندات مطابق با هرم مستندات صورت میپذیرد. به بیان دیگر، هرم مستندات، سندی است که پایهی سیستم مدیریت سازمان بر اساس آن بنا نهاده میشود. این سند از بیانیهی ماموریت شروع و به ابزارهای سیستمی نظیر فرم، و چکلیست، و استاندارد ختم میشود.
در این هرم، به غیر از سطح یک و دو که به ماهیت و ساختار سازمان میپردازد، و در بقیهی سطوح، ماهیت اسناد تدوینشده یکسان است و فقط سطح توجه به جزئیات در این سلسله مراتب فرق میکند. نظامنامهها، روشهای اجرایی، دستورالعملها، فرمها، چکلیستها، و …، همگی ابزارهای سیستمی هستند که روال منطقی اجرای فرایندها را تشریح مینمایند؛ فقط هر چه از بالای هرم به سمت پایین حرکت میکنیم، جزئیات و تفصیل آنها بیشتر میشود.
ماهیت سازمان، که سنگبنای طراحی سیستم مدیریت سازمان است، در قالب بیانیهی ماموریت تدوین میشود. لذا بیانیهی ماموریت سازمان که مبین ماهیت سازمان است، در سطح نخست از هرم مستندات قرار میگیرد.
طی فرآیند معماری سیستم، و با توجه به ابعاد، سطح مهارت، دانش و تراز سازمانها نسبت به صنعت، الگوهای برتر موجود در بیرون سازمان، و تطابق آنها با شرایط بومی صنعت، و نیز ساختار استانداردهای مرتب بر کسب و کار سازمان، ترکیب بهینهی واحد-فرایند تعیین میشود. این ترکیب در قالب چارت سازمانی و لیست کلی فرآیندهای سیستم مدیریت سازمان مدون میشود. بر اساس ترکیب مذکور، طی فرآیند طراحی منطقی، ارتباطات متقابل مورد نیاز میان فرآیندها مشخص شده و در قالب نظامنامهی سیستم مدیریت سازمان و نمودار BPMN مدون میگردد. تهیهی سایر سطوح هرم مستندات بر اساس طراحی منطقی انجامشده، در فاز طراحی فیزیکی انجام میپذیرد.
مقاله حاضر با بهره گیری از تجارب شرکت مدیران 21 نسبت به ارائهی الگوهای مناسب برای مستندسازی روشهای اجرایی و دستورالعملهای كاري در فاز طراحی فیزیکی اقدام نموده است.
نمودار هرم مستندات سیستم مدیریت سازمان
ملاحظات سیستمی نگارش
یکی از پیشنیازهای ضروری جهت طرحریزی و استقرار سیستمهای مدیریت، این است كه سيستم مديريت سازمان مدون گردد؛ اين ضرورت، پذيرش يك رويكرد فرآيندي را در هنگام ايجاد، بهكارگيري، و بهبودِ اثربخشي سيستم مديريت ترغيب مينمايد.
براي كاركرد اثربخش يك سازمان، فعاليتهاي مرتبط به هم متعددي ميبايد شناسايي شده و مديريت گردد. فعاليتي كه طي استفاده از منابع و با مديريت كردن آن تبديل دروندادها به بروندادها را ميسر ميسازد، ميتواند به عنوان يك فرآيند درنظر گرفته شود. غالباً برونداد يك فرآيند مستقيماً درونداد فرآيند بعدي را تشكيل ميدهد. بهكارگيري سيستمي از فرآيندها در درون يك سازمان همراه با مشخص كردن و تعامل اين فرآيندها و مديريت كردن آنها ”رويكرد فرآيندي“ ناميده ميشود.
سازمان در انتخاب طريق مدون كردن سيستم مديريت كيفيت خود با یاری گرفتن از رویکرد فرایندی مختار است. هر سازمان بايستي ميزان مستندات مورد نياز خود را در حدي تعيين كند كه براي اثبات طرحريزي اثربخش، كنترل و بهبود مداوم سيستم مديريت مکفی باشد.
گستردگي مستندات سيستم مديريت از سازماني به سازمان ديگر بر حسب موارد زير مي تواند متفاوت باشد:
الف- اندازه سازمان و نوع فعاليتهاي آن
ب- پيچيدگي فرآيندها و تعامل آنها،
پ- شايستگي كاركنان.
همانطور که در بالا اشاره شد، در فاز طراحی و در زیربخشهای معماری و طراحی منطقی، ترکیب بهینهی واحد-فرایند، چارت سازمانی، و نقشهی کلی فرایندها استخراج میگردد. سپس به تدوین روشهای اجرایی و دستورالعملها در قالب فاز طراحی فیزیکی پرداخته میشود.
روش اجرايي “راه مشخص براي انجام يك فعاليت يا يك فرآيند” تعريف مينمايد. ساختار و شكل روشهاي اجرايي (نسخ كاغذي يا رسانههاي الكترونيكي) بايستي به صورت متن، نمودارهاي گردش كار، جداول يا تركيبي از آنها و يا هر روش ديگري كه متناسب با نيازهاي سازمان باشد، توسط سازمان مشخص شود.
سطح پرداختن به جزئیات اجرای فرایندها در روشهای اجرایی و دستورالعملها زیاد است. به عبارت دیگر، در این مستندات، میبایست به کلیهی مراحل اجرای عملیات اشاره نمود، حتی مراحلی که ممکن است به زعم تدوینگر سیستم مدیریت سازمان بدیهی باشد، ولی ممکن است در اجرا، برای متولی انجام آن، تردید و یا ابهام ایجاد نماید.
در روشهاي اجرايي مي توان به دستورالعمل هاي كاري كه نحوه واقعي انجام يك فعاليت را شرح مي دهند، ارجاع داد. روش هاي اجرايي معمولاً فعاليت هايي را شرح ميدهند كه مربوط به امور مختلف است؛ در حالي كه دستورالعملهاي كاري عموماً مربوط به كارهايي است كه براي انجام يك وظيفه صورت مي گيرد. در ادامه به محتویات و سرفصلهای قابل بیان در روشهای اجرایی پرداخته میشود، ولی میتوان از این الگو برای تدوین دستورالعملها نیز استفاده نمود. یک روش اجرایی میبایست شامل سرفصلهای ذیل باشد:
- نام روش اجرایی
عنوان بايستي به روشني روش اجرايي را مشخص كند؛ به عنوان مثال روش اجرایی فرایند عملیات طراحی، روش اجرایی فرایند برنامهریزی تولید.
روش اجرایی به تشریح یک فرایند میپردازد، و نه عملیات و وظایف یک واحد سازمانی. در تدوین روشهای اجرایی میبایست به این موضوع توجه شود که روش اجرایی ترتیب و توالی انجام یک پروسه برای تبدیل ورودی به خروجی است و نه تشریح وظایف یک پست سازمانی و باید شامل مراحل مختلف اجرای زیر فرایندها باشد.
در صورتی که زیرفرایندها قرار است به تفصیل بیان شوند، میبایست به آن یک دستورالعمل مجزا تخصیص نمایید.
- هدف
هدف از سند منظور نیست، چون هدف از سند، تشریح فرایند است. به کرات، متولیان تدوین فرایند به این اشتباه دچار میشوند که در بخش هدف، به این نکته اشاره میکنند که مثلاً در این روش اجرایی قرار است به نحوهی تشریح فرایند طراحی پرداخته شود، و یا در این روش، به تشریح چگونگی پرداخت حقوق و دستمزد میپردازیم، در صورتی که هدف، میبایست به کلیات مسیر اجرای فرایند اشاره نماید. به عنوان مثال، در فرایند طراحی، هدف، ” تبدیل ایدههای مصوب توسعهی محصولات و ضرورتهای طراحی مجدد به طرحهای تاییدشده، عینیت بخشیدن به طرحها، آمادهسازی، و تولید و عرضهی روتین محصولات، اخذ بازخورها از محصولات در بازار، و ارائهی بازخورها جهت اصلاح محصولات” است و یا در روش حقوق و دستمزد هدف ” محاسبات مقتضی و پرداخت کلیهی اجزای حقوق و مزایای کارکنان و انجام عملیات حسابداری و تکالیف قانونی مرتبط” است. در تدوین هدف میبایست به صورت خلاصه، هدف از فرایند ذکر گردد.
- دامنه
منظور از دامنه، تشریح فضای عملیاتی فرایند است. دامنهی كاربرد روش اجرايي، بايستي حوزه هايي كه قرار است پوشش داده شوند و حوزه هايي كه قرار نيست پوشش داده شوند را مشخص نمايد. به عنوان مثال، دامنهی روش اجرایی عملیات طراحی، محصولات است و یا در روش اجرایی مدیریت منابع انسانی، دامنه، کلیهی پرسنل سازمان هستند.
- مسئولیتها
مسئوليت و اختيارِ افراد، و يا بخشهاي سازماني، و همچنين ارتباط ميان آنها كه به فعاليتها و فرآيندهاي مشروح در روش اجرايي مربوط ميشود، بايستي مشخص گردد. اين موارد بايستي در روش اجرايي به هر صورتي كه براي واضح بودن مناسب باشد با نمودارهاي گردش كار يا متنهاي توصيفي شرح داده شوند. تمام مسئولیتهایی که ذکر میشود، باید در متن روش به طور مستقیم قابلملاحظه باشد. به عبارت دیگر، تمام مسئولیتهای واگذارشده به هر پست در متن روش، باید در این قسمت درج شده باشد.
از آنجا كه مسئوليتها و اختيارات افراد مختلف تاثير گذار در يك فرآيند بايد با سمتهاي سازماني آنها سازگاري داشته باشد توصيه ميگردد بجاي بيان عناونين بخشها و يا نام بردن از افراد به سمتهاي سازماني آنها اشاره كرد.
بهتر آن است پس از این که روش یا فرایند نگارش شد، روش مرور شود و عملیات واگذارشده به هر پست، در این قسمت درج گردد.
- حسن اجرا
منظور از حسن اجرا، پستی است که متولی پیگیری عملیاتی فرایند است. به عبارت بهتر، مسئولیت اصلی فرایند با حسن اجرای آن است که در قبال اجرا شدن یا نشدن فرایند پاسخگوست. در بیان حسن اجرا نیز مانند سایر مسئولیتها، میبایست به پست سازمان متولی اشاره کنیم و نه واحد یا بخش سازمانی.
- کمیتهها
در اجرای روشهای اجرایی یا دستورالعملها، ممکن است کمیتههایی شکل بگیرند که عمدتاً وظایف آنها در راستای تصمیمگیریهای کلان و یا چند بعدی است. به عنوان مثال، کمیتههای قیمتگذاری محصولات، کمیتههای عالی منابع انسانی، و ….
معمولاً در استفاده از کمیتهها، یکی از دو رویکرد ذیل پیشنهاد میشود:
- ارجاع به آئیننامهی کمیته با ثبت زیرنویس در اولین اشاره به کمیته
- معرفی پستهای عضو در کمیته و تعیین دبیر و رئیس کمیته در قسمت مسئولیتها.
در هر صورت، میبایست نقشها و مسئولیتهای کمیته در متن روش، به وضوح قابل تشخیص و ردیابی باشد.
- مقدمه
مقدمه، پیشگفتار یا پیشدرآمد، آغاز هر کاری یا چیزی را گویند. در تدوین فرایندها نیز سرفصلی تحت عنوان مقدمه میبایست وجود داشته باشد که به صورت خلاصه، کلیهی جوانب اجرای فرایند را شرح دهد. به عبارت دیگر، مقدمه، خلاصهی جامعي از محتوای يك فرایند است كه همه مراحل و اجزاي اصلي فرایند را در خود دارد. یک مقدمهی مطلوب، باید شامل زیربندهای ذیل باشد.
- شرح تفصیلی هدف از فرایند
- ضرورت فرایند
- نتایج فرایند
- زمان اجرای فرایند
- دامنهی اجرای فرایند
- متولیان اصلی اجرای فرایند
- گامهای اساسی فرایند
- فرایندهای مرتبط و مستندات متناظر
در تدوین مقدمه میبایست به این نکته توجه شود که حتی اگر در صورتی که به زیربندهای مقدمه در سرفصلهای قبل از مقدمه اشاره شده باشد و یا قرار باشد در شرح روش، به آن اشاره شود، ضروری است به تمامی زیربندهای بخش مقدمه پاسخ داده شود. چرا که متولی اجرای فرایند با ملاحظهی مقدمه، به کانسپت اصلی فرایند پی برده و با ذهنیت شفاف، به خواندن ادامهی روش میپردازد که این موضوع به فهم بهتر فرایند کمک شایانی مینماید.
- شرح
شاکلهی اصلی فرایند در این بخش بیان میشود. ميزان جزييات مندرج در روش اجرايي معمولاً مي تواند بر حسب پيچيدگي فعاليتها، روشهاي مورد استفاده، سطح مهارتها و آموزش لازم براي افرادي كه فعاليتها را انجام ميدهند، متفاوت باشد. جدا از ميزان جزييات، موارد زير هر جا كه كاربرد داشته باشند، بايستي در تهيهی روشهاي اجرايي مدنظر قرار گيرند.
- مشخص كردن نيازهاي سازمان، مشتريان و تامين كنندگان آن،
- تشريح فرآيندها به صورت متن و يا نمودارهاي گردش كار مرتبط با فعاليتهاي مورد نياز،
- تعيين اين كه چه كاري بايستي انجام گيرد، توسط چه شخصي يا كدام واحد سازماني و چرا، چه موقع، كجا و چگونه؟
- تشريح كنترل فرآيندها و كنترلهاي مربوط به فعاليتهاي مشخص شده،
- مشخص كردن منابع مورد نياز براي انجام فعاليتها (ازنظر كاركنان، آموزش، تجهيزات و مواد)،
- مشخص كردن مستندات مناسب مربوط به فعاليتهاي مورد نياز،
- تعيين درونداد و برونداد فرآيند
- تعيين اندازه گيري هايي كه بايستي انجام گيرد.
- ارائهی توضیحات کلی لازم پیش از پرداختن به شرح زیربخشها
- تشریح بخشهای روش اجرایی، برای مواردی که روش، در چند برههی زمانی اجرا میشود.
موارد فوق در قالب بخش گامهای عملیاتی روش به شرح ذیل قابل بیان است. آنچه که در فاصلهی بین شرح و گامهای عملیاتی میبایست بیان شود، یک، ارائهی توضیحات کلی لازم پیش از پرداختن به شرح زیربخشها است و دو، تشریح بخشهای روش اجرایی، برای مواردی که روش، در چند برههی زمانی اجرا میشود. به عنوان مثال، در فرایند عملیات طراحی شرکتها، در بند شرح به این مورد اشاره میشود که “این فرایند به دو بخش کلی تقسیم میشود. بخش اول شامل گام n به تشریح تجهیز انبار نمونهسازی میپردازد که به عنوان پیشنیاز اجرای این فرایند اتفاق میافتد، و بخش دوم شامل گامهای n+1 تا n” به تشریح عملیات طراحیِ کامل میپردازد که با هر بار تعریف پروژههای طراحیِ کامل محصول آغاز میشود.” یعنی گام نخست در این فرایند یک بار در دورهی عملیات و یا موارد مقتضی اجرا میشود و سایر گامها به ازای هر بار طراحی محصول جدید اتفاق میافتد. توضیحات اینچنینی در بخش شرح روش بیان میشود.
- گامهای عملیاتی بخش شرح روش
در این قسمت، نحوهی عملیات در هر یک از مراحل فرایند تشریح میشود. به عنوان مثال، فرایند توسعهی فروش شامل سه گام، سیاستگذاری فروش، طرحریزی توسعهی فروش بر اساس سیاستها، و اجرای عملیات توسعهی فروش و فیدبکگیری مقتضی است. به هر یک از سه مرحلهی این فرایند، گام اطلاق میشود. هر گام میبایست شامل زیربندهای ذیل باشد:
- هدف و ضرورت
- ملاحظات اجرا
- زمان اجرا
- متولیان اجرای عملیاتی
- قدمهای عملیاتی
- ورودیها و خروجیها
از نظر پاسخ به زیربندها، گامهای عملیاتی شباهت زیادی به بخش مقدمه دارند. در مقدمهی روش نیز، این سرفصلها ذکر و به آنها پاسخ داده میشود. نیازی نیست این زیربندها به صورت جداگانه شمارهگذاری شده و یا به صورت مستقیم بیان شوند. میتوان به این زیربندها به صورت ترکیبی و در یک یا چند پاراگراف اشاره نمود.
- هدف و ضرورت
در این زیربند به فلسفه و ضرورت گام مورد بحث اشاره میشود. ممکن است متولی تدوین سیستم، موضوعات را درصورت مفصل بودن، به بخش پیوست یا به یک کتاب یا مقاله رفرنس دهد.
- ملاحظات اجرا
منظور از ملاحظات اجرا، نکاتی است که در خلال تدوین روش اجرایی و گامهای فرایند، میبایست به آن اشاره و توجه شود. به عنوان مثال، برای تدوین گام اجرای کنترلهای کیفی بر روی اقلام مواد اولیه در فرایند پایش و اندازهگیری (کنترل کیفیت)، تهیهی چکلیست کنترلی و کلیهی موضوعات مرتبط با تکمیل صحیح و بهینهی آن، یکی از ملاحظات اجرای این فرایند است که در صورت مفصل بودن، میتوان سند جداگانهای برای آن تهیه نمود، و یا درصورت لزوم، نحوهی تکمیل یا اجرای آن را به سند خارجی مثل یک استاندارد عمومی ارجاع داد.
- زمان اجرا
همانگونه که از نام این بند پیداست، به زمان اجرای گام اشاره مینماید که رویکردهای مختلفی برای تعیین و تشخیص آن وجود دارد. به عنوان مثال، یک رویکرد اشاره به زمان بر اساس تقویم دارد، مثلاً گام طرحریزی در فرایند فروش، به صورت سالیانه و در ابتدای سال اجرا میشود، یا در رویکرد دیگر، زمان بر اساس توالی عملیات مشخص میشود، مثلاً گام طرحریزی در فرایند فروش، پس از گام سیاستگذاری انجام میشود. در هر صورت، در خصوص اشاره به زمان اجرای گام، لزوم شفافیت وجود دارد، و نباید این زمان، به قضاوت خواننده وابستگی داشته باشد. همچنین، در مورد زمان در مواردی که از پیش مشخص نیست؛ و در خصوص تعیین زمان تصمیمگیری در مورد زمان، میبایست مرجع تصمیمگیری مشخص گردد.
- متولیان اجرای عملیاتی
پستهای سازمانی که وظیفهی اجرای عملیات را دارند، میبایست در هر گام مشخص شوند. در مواردی که در اجرای یک گام، سطوح مختلف سازمانی به ایفای نقش میپردازند نیز میبایست تفکیک و بهروشنی بیان شود. به عنوان مثال، تهیهی گزارشات در گام عملیات فروش، بر عهدهی کارشناس واحد و تایید گزارشات و نظارت بر صحت آنها، بر عهدهی مدیر واحد است. پس وظایف کارشناس، مدیر، و معاون میبایست تفکیک گردد.
شایان ذکر است در تدوین فرایندها، وظایف به پستها اختصاص پیدا میکند، و نه واحدهای سازمانی. به عنوان مثال، تهیهی پیشبینی فروش، وظیفهی مدیر برنامهریزی است و نه واحد برنامهریزی.
همچنین در مواری که متولی عملیاتی، بیرون از ساختار سازمانی است، متولی حصول اطمینان از حسن اجرا، میبایست تعیین گردد. به عنوان مثال، در مواقع برونسپاری تولید، مدیر واحد خرید به عنوان متولی و حسن اجرای فرایند برونسپاری تولید، میبایست به عنوان صحهگذار در فرایند مشخص و نقش ایشان در متن روش بهوضوح بیان گردد.
- قدمهای عملیاتی
قدمهای عملیاتی، مراحل اجرای فرایند در یک گام مشخص هستند، که میبایست به صورت مشخص و ترجیحاً با حفظ ترتیب در فرایند ذکر شوند. در هنگام تدوین مراحل ممکن است جهت هدایت گردش عملیات فرایند، و یا جهت مدیریت تائیدات و تصویبها، به ابزارهای سیستمی نظیر فرم، چکلیست، استاندارد، و … نیاز داشته باشیم که میبایست به صورت مقتضی پیشبینی و تهیه گردند.
در تهیهی فرمها در فرایندها و روشهای اجرایی، نیاز به معرفی اطلاعات ذیل فرم نیست ولی در مواقع مقتضی بسته به پیچیدگی عملیات مرتبط، میتوان راهنمای تکمیل فرم را پیشبینی و ضمیمه فرایند نمود.
- ورودیها و خروجیها
در هر قدم عملیاتی، ورودیها و خروجیها میبایست شفاف و واضح بیان شوند. در بیان ورودیها، میبایست به طور مقتضی، به کانالها و روشهای جمع آوری اطلاعات در فراهم سازی ورودیهای اطلاعاتی اشاره نمود. همچنین در مواقعی که خروجی اطلاعاتی، فاقد ریز موارد دقیق است، میبایست استفاده از صورتجلسه در دستور کار و در متن فرایند گنجانده شود.
- پیوست
پيوستهاي حاوي اطلاعات پشتيباني كننده روش اجرايي مدون از قبيل جداول، نمودارها، نمودارهاي جريان و فرمها ميتواند در روش اجرايي مدون گنجانده شود. همچنین بخشهای تشریحنشده در روش ممکن است در این بخش ذکر گردد.
- مستندات ذیربط
لیست کلیهی مستنداتی که در روش به آنها اشاره شده است، میبایست در این قسمت بیان گردد.
- توزیع نسخ
یک نسخه از فرایند تدوینشده، میبایست برای هر واحد دارای مسئولیت در اجرای روش پیشبینی و ذکر گردد.
جمع بندی
با توجه به الگو و ساختار پیشنهادشده برای تدوین فرایندها در قالب روشهای اجرایی و دستورالعملها، که نتیجهی سالها فعالیت تخصصی در این حوزه بوده است، سعی بر آن شد که متولیان تدوین سیستمها که عمدتاً همان طراحان سیستمهای مدیریتی در سازمان هستند، بتوانند با رعایت چارچوب اصولی و به صورت متحدالشکل، در راستای بهینهسازی تصویرسازیِ مهارت گام بردارند.